کتاب پیش از آنکه بخوابم

اثر اس جی واتسون از انتشارات آموت - مترجم: شقایق قندهاری-داستان تریلر

اتاق خواب غیرعادی است و ناآشنا. نمی‌دانم کجا هستم و چطور شد که از این‌جا سر در آوردم. ماندم چطوری باید خودم را به خانه برسانم. من شب را همین‌جا گذرانده‌ام. با صدای زنی از خواب بیدار شدم و اولش خیال کردم او کنارم روی تخت خوابیده است، ولی بعد متوجه شدم دارد اخبار می‌گوید و من صدای ساعت رادیویی را می‌شنوم، و وقتی چشم‌هایم را باز کردم، دیدم اینجا هستم، در اتاقی که نمی‌شناسم.


خرید کتاب پیش از آنکه بخوابم
جستجوی کتاب پیش از آنکه بخوابم در گودریدز

معرفی کتاب پیش از آنکه بخوابم از نگاه کاربران
@ قبل از رفتن به خواب @ توسط S. J. Watson، رمان شگفت انگیز اولین ... یک کتاب من نمی توانم قرار داده است. این هیجان انگیز، با گذشت زمان، پیچ و تاب و چرخش، به عنوان حرکت به سمت پایان، درخشان است، و شما را در لبه صندلی خود را تا آخرین صفحه نگه دارید. من متوجه شدم که این بررسی های مختصر را داشته است، اما برای من این یک خواندن جذاب بود. قبل از رفتن به خواب، داستان کریستین لوکاس را می نوشت، که در تلاش است تا پس از رنج یک حادثه ای که موجب خفگی او شده است، زندگی خود را از دست بدهد. Chrissy می تواند همه چیز را برای او در طول روز اتفاق می افتد اما به محض اینکه او به خواب عمیق می رود، مغز او تمام حافظه بالغ خود را پاک می کند؛ در نتیجه کریستین بیدار شدن در کنار یک غریبه - شوهرش بن؟ او نمیتواند خاطرات جدیدی را حفظ کند، بنابراین تمام زندگی بالغش خالی است، اما خاطرات دوران کودکی او تحت تاثیر قرار نمیگیرند. مردی که او را بیدار می کند به او می گوید او شوهرش بن است، آنها 22 سال ازدواج کرده اند، بسیار خوشحال هستند و بسیار عاشق هستند. او فکر می کند که او جوان است و زمانی که او در آینه نگاه می کند و چروک هایش را می بیند شوک وحشتناکی می گیرد. کریستین یک تماس تلفنی از دکتر ناهو، روانپزشک، که تحت پرونده او بوده است، فکر می کند که می تواند کمک کند او ... اما او نمی داند او! دکتر نیش کریستین مجله خود را به او می دهد، جایی که او فعالیت های روزانه خود را برای چند هفته گذشته ثبت کرده است ... و بنابراین داستان تکامل می یابد و او هر دو روزنامه را در مجله می نویسد و می نویسد تا خاطراتی را به هم بزند. اما بن می داند که همسرش دکتر ناه را می بیند و مجله را نگه می دارد. بسیاری از دروغ و اسرار به زودی معلوم می شود ... چه کسی می تواند اعتماد کند؟ و برخی از خاطرات بهتر است بدون! این رمان در اولین POV نوشته شده است، و خواننده درست با کریستین به عنوان او حقیقت را کشف می کند. کریستین در مجله ی او می نویسد که تلاش می کند با هم کنار بیاندازد، همه چیزهایی که او در زندگی اش از دست داده است ... و می آید تا متوجه شود که زندگی او بسیار متفاوت است، او فکر می کند که این است. قلب من برای او بیرون آمد، مجبور شدم این گونه زندگی را بکنم! من با این رمان خوب نوشته شده تحت تاثیر قرار گرفتم و می توانستم درک کنم که چرا به یک فیلم ساخته شد. این رمان به مخاطبان گسترده ای از خوانندگان تجلیل می کند. از دست ندهید در این یکی!

مشاهده لینک اصلی
دوستان با Murugesh خواندن این داستان از کریستین است که از یک نوع خاص از بیماری های آمنیلی رنج می برد که در آن زمان او به خواب عمیق می رود، او همه چیز خود را فراموش می کند و هر روز مانند زندگی یک زندگی جدید است. او کاملا وابسته به همسرش بن است، تا به او یادآوری کند که زندگی او چگونه است، چه کسی او است، جایی که زندگی می کند، چه کاری انجام می دهد ..... من احساس می کنم یک مستاجر احتمالی در اطراف یک آپارتمان جدید نشان داده شده است. @\nاین مجموعه تمام مراسم را برای اولین بار در 50 فیلم به من یادآوری کرد، اما چیزی که در فیلم بسیار عاشقانه بود، یک پیچ و خم وحشتناک در این داستان بود. آیا واقعا می توانید به آنچه که در مورد زندگی شما گفته می شود اعتماد کنید؟ @ در حال حاضر دو نفر از من در یک بدن هستند: یک زن چهل و هفت ساله است، آرام، مودب، آگاه است که چه نوع رفتار مناسب است و چه چیزی نمی باشد و دیگری در بیست سالگی است و جیغ کشیدن. من نمی تونم تصمیم بگیرم که من هستم\nبه نظر می رسد که یک روز خوب را بطور ناگهانی بالا ببرید و بدانید که شما بیش از بیست سالگی نیستید، اما زندگی شما را گذرانده است و اکنون شما در اواخر قرن هاست. هر روز آن را احساس می کنید؟ @ من فردا بیدار خواهم شد همانطور که امروز صبح انجام دادم فکر میکنم من هنوز یک کودک هستم فکر میکنم من هنوز هم یک انتخاب طول عمر از قبل دارم. و سپس دوباره متوجه خواهم شد که اشتباه می کنم. انتخاب های من قبلا ساخته شده است. نیمی از زندگی من پشت سر من است. @\nبنابراین کریستین شروع به نگه داشتن یک دفتر خاطرات می کند و همه چیز شروع به نوشتن تیره تر می کند. آیا واقعا می تواند به شوهرش اعتماد کند یا او واقعا دیوانه است؟ @ حافظه من کار نمی کند چیزها به من نمی آیند من اصلا بهتر نمیشم ولی دیوانه میشوم @\nاین داستان من را بیشتر حدس زده بود، اما من توانستم حدس بزنم که حدود 75 درصد از کتاب را به پایان برساند. سرنخ هایی وجود دارد که شما واقعا توجه می کنید. پایان آن کمی کشید و به جهان clichà © افتاد. هنوز یک بار خواندن خوب بود و من علاقمند به تماشای فیلم بر اساس این رمان هستم. آیا شما فیلم را دیدید و در مورد فیلم چه فکر می کنید؟ در مقابل کتاب؟

مشاهده لینک اصلی
جایزه طلا Broken Gavel برای رمان بدترین سال 2015 ارسال شده به وکیل ادبی Zzzzzzzzzzz - 2.5 ستاره قبل از رفتن به خواب، به طور مداوم تهدید به قرار دادن من در یک کما. این کتاب مانند روز قیامت بود - بدون طنز و بدون بیل موری. این کتاب 2 ستاره را بر اساس این واقعیت که این رمان ابتدایی بود، در واقع بسیار خوب نوشته شده بود و من تمام آن را به پایان رساندم. متاسفانه، من کاملا خسته بودم و اغلب آرزو داشتم شخصیت اصلی من باشد و صبح روز بعد بیدار شود و فراموش کنم که این کتاب را خوانده ام. خلاصه طرح این طرح در اطراف یک شخصیت است که از مداخله کوتاه مدت رنج می برد. در نتیجه او قادر به ایجاد خاطرات جدید نیست در حالی که بسیاری از زندگی گذشته خود را فراموش کرده ام. صبح روز بعد خوابش می برد و بیدار می شود، روز گذشته، ماه گذشته و دهه های گذشته اتفاق افتاده است. در تلاش برای ساختن یک روایت از زندگی او، او شروع به نوشتن یک مجله با جزئیات روز، ارتباط او با شوهرش، زندگی قبلی خود و وقایع که منجر به وضعیت فعلی او. به منظور یادآوری این کتاب، او روزانه به صورت مخفی با یک پزشک تماس میگیرد که به کجا میگوید که این کتاب را پیدا کند. با توجه به این که او تنها می تواند بر آنچه که قبلا نوشته شده تکیه کند، او یک راوی بی اعتمادی است. متاسفانه برای او، همه چیز به نظر نمی رسد و او تعجب می کند که آیا می تواند به خودش و یا هر کسی که در اطراف اوست، اعتماد کند. به نظر من صادقانه این فرض کاملا خوب است. من این ایده را دوست داشتم این مانند نسخه کتبی Memento بود - فقط کمی عالی بود. گرچه من با این فرض موافق بودم، اولین دو سوم کتاب به صورت دردناکی تکرار شد و شروع به کشف باورپذیری نمود. در حالی که من ایده ی یک آمینواس را می خواهم که به طور مخفیانه زندگی خود را با هم کنار بگذارد، من نمی توانم باور کنم که روش هایش موفقیت آمیز و یا مخفی خواهد بود. تقریبا از ابتدا، من فکر می کردم که کتاب یکی از دو پایان است. * متاسفم * متاسفانه، درست بود و زمان بسیار سختی برای پذیرش آنچه اتفاق افتاده بود. راه اندازی داستان آن را به من قابل اعتماد نیست. مطمئنا، راوی غیر قابل اعتماد بود، اما من فکر می کنم آن را به عنوان گیمیک برای کشف باور پذیری مورد استفاده قرار داد. شاید من خیلی خشن هستم من به تازگی Gone Girl و Rebecca را رتبه 5 ستاره دادم و هر دوی آنها راویان غیر قابل اعتماد دادند. برای من، تفاوت در این کتاب ها این است که ماهیت غیرقابل اعتماد روایت برای توضیح ضعف ضرب المثل مورد استفاده قرار نمی گیرد، بلکه به منظور مشخص کردن ماهیت شخصیت ها مورد استفاده قرار می گیرد. در این کتاب، من احساس نمیکنم این دستگاه طرح درست کار شده است. به گفته این کتاب، این کتاب بسیار متمایز است. من می توانم قدردانی کنم که چگونه برخی از خوانندگان این موضوع را هیجان و فریب می خورند. این به خوبی نوشته شده بود و طرح خوب بود. این یک پایان خوب و پیچیده بود و آن را (تلاش) خود را در پایان توضیح داد. برخی از خوانندگان از طرف من خواهند رفت و این کتاب را به عنوان یک تسویه حساب تلقی می کنند. من ترفندی را برای شفاف شدن پیدا کردم و هیچ کدام بیش از حد هیجان انگیز نبود. فکر نهایی من نمی ترسم کسی را از خواندن آن دور کنم. من فکر نمی کنم این زباله باشد اما به سادگی به میل من نبود. اگر چیزهایی که در فهرست ذکر شده نیز به شما آسیب برسانند، ممکن است از آن لذت نبرید. اگر شما در مورد ویژگی ها نگران نباشید و فقط بخواهید سوار شوید، ممکن است از سفر لذت ببرید. من به طور کلی تحمل زیاد برای کتاب های خسته کننده ندارم، اما بدون مشخصه های عالی، می توانستم به سختی آویزان شوم. خیلی بد.

مشاهده لینک اصلی
اگر حافظه خود را در مورد افراد و حوادث از دست بدهید، پس از آن خود را از دست می دهید و شما را برای هر یک از ریزه کاری های فریبنده تبدیل می کنید؛ چرا که چگونه می توانید بگویید که دوستانتان چه کسانی هستند، حتی اگر آنها را به یاد داشته باشید؟ و بنابراین برای کریستین است که فقط به آنچه که در آن روز گفته می شود، به یاد می آید، اما می تواند از یک دفتر خاطرات برای یادآوری از آنچه که روز قبل به یاد می آورد استفاده کند. اگر شما پایان کار را انجام ندهید، که اصل اصلی اما مناسب است، پس واقعا خواندن آن واقعا خوب است، اگر شما انجام دهید، خوب، آن را هنوز هم خوب است. سه و نیم ستاره گرد، فقط به اندازه کافی برای چهار خوب نیست.

مشاهده لینک اصلی
کریستین لوکاس هر روز صبح به محیط ناآشنا بیدار می شود و شوهر او به یاد نمی آورد. هنگامی که او در آینه نگاه می کند، خودش را بسیار بزرگتر می بیند. او به سختی خاطراتی از زندگی بزرگسالش دارد. هر روز مانند یک کابوس است. از دست دادن جوانان، زمان گمشده، خاطرات گمشده، سردرگمی و سوالات بی پایان در مورد آنچه اتفاق افتاده است. به توصیه دکتر او، کریستین شروع به نوشتن در مجله می کند، و همه چیز شروع می شود کمی روشن تر می شود. قبل از رفتن به خواب، برای من سخت است. مادربزرگم آلزایمر داشت و مادر من نیز همینطور است. حتی اگر این کار شخصیت کریستین لوکاس در کتاب نباشد، او آنطور که می بیند، آنطور که می بیند، شباهت های کافی دارد. ذهن من به جای خواندن آنچه در صفحه است، سرگردان می شود. دلیل برای امتیاز سه ستاره من. اگر آن را برای پایان دادن به آن نمی توانستم چهار ستاره بدهم. این بسیار هیجان انگیز در این هیجان انگیز به طرز محسوسی دقت طراحی شده است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب پیش از آنکه بخوابم


 کتاب خانه ای میان کاج ها
 کتاب هیچکس اینجا حقیقت را نمی گوید
 کتاب همه شیاطین این جا هستند
 کتاب یادت هست؟
 کتاب او را برایت می کشم
 کتاب کودک کامل